دکتر مارک تراورز (Travers)، روانشناس امریکایی و از پژوهشگران حوزه شادکامی مقاله جالبی با عنوان: “اگه میخوای آدم شادی باشی، اصلا دنبال شادی نرو” منتشر کرده که در اون با مرور چند پژوهش قشنگ نشون میده که خوشبختی، واسه آدمهایی که دائم به دنبال خوشبختی هستن سختتر به دست میاد.
تراورز میگه؛ حجم انبوهی از مدارک و شواهد پژوهشی نشون میدن که تمرکز وسواسگونه روی شادی و اینکه از صبح به امید یه روز سراسر شاد بلند بشیم و در لحظه لحظه زندگی فقط به دنبال تجاربی بریم که بهمون حال خوش و خوبی رو هدیه بده، خودش به تنهایی یه مانع اصلی برای رسیدن به احساس خوشبختیه.مثلا تو یه بررسی به عنوان “پارادوکس شادکامی” دیدن آدمهایی که دائم در جستجوی شادکامی هستن اتفاقا حال بد بیشتر و سلامت روان پایینتری رو گزارش میکنن.چرا؟ چون به دنبال چیزی بودن که در درجه اول این حقیقت رو تشدید میکنه که اون چیز رو نداری.
این همون چیزیه که فیلسوف معاصر آلن واتس (Watts) بهش میگه قانون تلاش معکوس (the backwards law) و حرفشم اینه که هرچه بیشتر به دنبال حال بهتر باشی، کمتر راضی خواهی بود، چرا که در روان خودت اون چیز رو نداشته فرض میکنی و با تشدید نداشتنش اضطراب بیشتری رو تجربه میکنی. به قول مارک منسن، هرچی بیشتر برای پولدار شدن دست و پا بزنی، بیشتر احساس فقر و کم ارزشی میکنی، صرف نظر از اینکه چقدر پول تو حسابت داری. هرچی بیشتر بخوای سکسی و خواستنی جلوه کنی، بیشتر خودت رو زشت میبینی، صرفنظر از این که ظاهرت واقعا چجوریه.
هرچقدر بیشتر بخوای شاد و محبوب باشی، تنهاتر و نگرانتر میشی، صرفنظر از اینکه چه آدمهایی اطرافت هستن. هرچقدر بیشتر بخوای از لحاظ معنوی به روشنگری برسی، در مسیر رسیدن به اونجا خودمحورتر میشی.چرا؟ چون به دنبال چیزی بودن در درجه اول این حقیقت رو تشدید میکنه که اون چیز رو نداری. چیزی که در مورد قانون تلاش معکوس جالبه اینه که: بهش میگن «معکوس» چون در اولویت قرار ندادن اینها عملکرد معکوسی داره.
“اگه پیگیری مثبت خودش منفیه، پس پیگیری منفی اثرات مثبت به بار میاره“
مثلا دردی که در باشگاه به خودت تحمیل میکنی به سلامت و انرژی بیشتری منجر میشه. شکستهای کسب و کاری چیزهایی هستن که شما رو به درک بهتر عناصر لازم برای موفقیت میرسونن. روراست بودن و اعتراف به نقطه ضعفهاتون باعث میشه که در نهایت پیش بقیه اعتماد به نفس و کاریزمای بیشتری داشته باشید. درد رویارویی صادقانه چیزیه که تو روابط، احترام و اعتماد ایجاد میکنه.
رنج کشیدن از طریق ترسها و اضطرابها باعث میشه بتونید شهامت و تداوم رو در خودتون پرورش بدید. هرچیز با ارزشی تو زندگی وقتی به دست میاد که تجربه ی منفی مربوط به اون رو پشت سر بذاری. هر تلاشی واسه فرار کردن از تجربهی منفی، یا طفره رفتن ازش، یا سرکوب کردنش باعث میشه که ترکشهای انفجارش بره توی چشم خودت. فرار از رنج خودش یک نوع رنج کشیدنه. فرار از کشمکش خودش یک کشمکشه.انکار شکست یک شکسته. درد، تار و پود جدانشدنی از پارچه زندگیه و جداکردنش نه تنها غیرممکن، بلکه مخربه. تلاش کردن واسه بیرون کشیدن درد از زندگی همه چیزهای دیگه رو از هم باز میکنه.
مخلص کلام اینکه؛
جمله بیقراریت از طلب قرار تُست / طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت مولانا
بدون دیدگاه